.

۱۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۲ ثبت شده است

۲۹ بهمن ۹۲ ، ۲۳:۱۴

پناهگاه ناس

                                                                                                  «بسم رب الشهدا و الصدیقین» 

کلامی از مولا امیرمومنان علی(ع):
سر آغاز دین خداشناسی است و کمال شناخت خدا؛ باور داشتن او؛ و کمال باور داشتن او؛ شهادت به یگانگی خداست؛ و کمال توحید(شهادت به یگانگی)اخلاص؛ و کمال اخلاص؛ خدا را از صفات مخلوقات جدا کردن است؛ زیرا هر صفتی نشان می دهد که غیر از موصوف؛ و هر موصوفی گواهی می دهد که غیر از صفت است؛ پس کسی که خدا را با صفت مخلوقات تعریف کند او را به چیزی نزدیک کرده ، و با نزدیک کردن خدا به چیزی ، دو خدا مطرح شده است؛ و با طرح شدن دو خدا، اجزایی برای او تصور نموده؛ با تصور اجزا برای خدا، او را نشناخته است. کسی که خدا را نشناسد به سوی او اشاره می کند و هرکس به سوی خدا اشاره کند، او را محدود کرده و به شمارش می آورد. و آن کس که بگوید خدا در چیست؟ او را در چیز دیگری پنداشته است و کسی که بپرسد خدا بر رو چه چیزی قرار دارد؟ به تحقیق جایی را خالی از او در نظر گرفته است، در صورتی که خدا همواره بوده و از چیزی به وجود نیامده است با همه چیز هست، نه اینکه همنشین آنان باشد؛ و با همه چیز فرق دارد نه اینکه از آنان جدا و بیگانه باشد انجام دهنده همه کارهاست؛ بدون حرکت ابزار و وسیله؛ بیناست حتی در آن هنگام که پدیده ای وجود نداشت، یگانه و تنهاست؛ زیرا کسی نبوده که با او انس گیرد و یا از فقدانش وحشت کند.(ترجمه خطبه 1 در رابطه با شناخت خدا)

 1.برب الناس:

انسان موجودی است که اگر خطری تهدیدش کند، مجبوراً به یک معبودی پناه می برد تا آن معبود او را از گرفتاری ها و مشکلات بیرون آورد، مخصوصا اگر آن خطر هم بقا و نسل او  را نشانه گرفته باشد.

2.ملک الناس:

این معبود یا پناه کسی است که به قدر کافی قدرت داشته باشد و بتواند تمام حاجت های کافی را که به او پناه آورده اند را برآورده کند که می توان مثال همچنین انسان هایی را چون پادشاهان و زمام داران یک مملکت در نظر گرفت.

3.اله الناس:

معبودی که به معنای واقعی خدای انسان ها و تمام مخلوقات روی زمین است و هر یک از این موجودات او را از صمیم قلب و با اراده ای خاص می پرستند و تنها از او یاری می جویند که می توان معنای الوهیت را در نظر گرفت.

_رب المشرقین و المغرب، لا اله الا هو، فاتخذه وکیلا: باید تنها او را وکیل بگیری زیرا او رب مشرق و مغرب است و معبودی جز او نیست خداوند در این آیه (مزمل_6) اشاره به ربوبیت و الوهیت خود می کند.
_له الملک السماوات و الارض، و الی الله ترجع العمور: مالک بندگان و تمام حوائج آن ها خدای یکتاست که ملک آسمانها و زمین است و بازگشت همه به سوی اوست خداوند در این آیه (حدید_5) اشاره به مالکیت خود میکند.  
                                                                                                               و من الله توفیق..
                                                               مهدی ترکاشوند
                                                                                                       

گردان قرآنی شهید عباس کریمی
۲۹ بهمن ۹۲ ، ۱۶:۱۰

وسواس خناس

بسم رب شهدا و صدیقین
(در ابتدا عذر خواهی میکنم بابت دیر کردم بهونه نمی آورم قول میدهم دیگه تکرار نشود)
تحلیل واژه ی وسواس خناس
ابتدا یه نگاه کلی به سوره سپس برسی واژه (وسواس خناس) و در آخر یه جمع بندی کلی
در این سوره به 3 پناهگاه اشاره میشود رب الناس ملک الناس اله ناس که تمامی این پناهگاهان از شر بلایی (قوی-عظیم) میتوان به انها پناه برد و آن وسواس خناس می باشد.
حال سوال ایتجاست که وسواس خناس چیست؟؟ در معنای لغت یعنی وسوسه گر نهانی (درونی) ولی می توان برداشت های دیگری نیز داشت که در اینجا شرح میدهم...
وسواس خناس می تواند هر شکلی داشته باشد (همان طور که در سوره هم اشاره شده است) از نمونه های وسواس خناس می توان به جریان های درونی انسان ها نسبت داد. وسواس خناس بسته به نوع فردی که انتخاب می کند فرق دارد:
 در افراد مومن به ایجاد شک و تردید مستحبات می انجامد ولی در افراد معمولی به شک و تردید میان واجبات... نکته اصلی اینجاست که وسواس خناس عمل را منکر نمی شود بلکه با ایجاد تردید و شک وارد فرد میشود مرکز این فتنه در صدور (قلب انسان) میباشد هدف اصلی در نهایت آن است که فرد از آن عمل باز بماند و وقتی فرد به خود می اید که دیگر دیر شده است...
در دانش اموزان وسواس خناس از موقع تصمیم گیری وارد میشود وقتی دانش اموز کارنامه ی خود را تحویل میگیرد تصمیم به تنظیم برنامه ای می گیرد که خود را ملزم به خواندن درس میکند ولی در طول این مدت فرد با وسوسه هایی چون ارفاق معلم ها- اسون بودن درس ها و یادگیری انها در شب امتحان و یا حتی بودن وقت به اندازه ی کافی برای جبران و... رو به رو میشود که همگی آنها ازخناسات حساب میشود.
در پایان از همه ی دوستان مربیان و صاحب نظران گرامی از اینکه وقت گذاشتن برای خوندن این مطلب کمال سپاس گذاری را دارم.
و من الله توفیق!
گردان قرآنی شهید عباس کریمی
۲۸ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۱۲

فرمان امام(ره)

فرمان حضرت امام خمینی(ره) درباره ترک خدمت سربازی ارتش شاهنشاهی که پخش شد، عباس که سرباز چهارده ماه خدمت بود، از پادگان جیم شد و رفت قاطی تظاهرات و تجمعات مردم. به کاشان که نمی‌توانست برگردد چون در یک شهر کوچک سریع شناسایی و دستگیر می‌شد. چند ماه باقی مانده را در تهران سر کرد. خواهرش ساکن پایتخت بود و او زیاد غریبی نمی‌کرد. انقلاب که پیروز شد برگشت سر خانه و زندگی پدرش‌اش . اما عباس دیگر خیلی فرق کرده بود، حتی ظاهرش هم متفاوت از گذشته بود و ریش تازه سیاه و نرم، صورت آفتاب سوخته و بر و روی جذاب، مردانه و تحسین‌برانگیز را هم به صفات همیشگی‌اش اضافه کرده بود و در اعمال و رفتارش هم دیگر آن آرامش قبلی به چشم نمی‌خورد و مادر حیران مانده بود که چطور عباسش در عرض چند ماه این طور عوض شده است. همه می‌گفتند:‌ماشاء الله پسر کربلایی احمد یلی شده ...

گردان قرآنی شهید عباس کریمی
۲۸ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۱۰

خنّاس

                                         به نام او که یاد او آرامش بخش قلبهاست
توصیف خنّاس
سرعت گیر مسیر پر پیچ زندگی را خنّاس میپندارم ، همان آوایی درونی که مداما لغزشی لغو در دل ما میگستراند که نکن ، وقت هست.
وقت اندک است اما لعنت بر دل سیاه شیطان که این باور را به قبولانده که وقت هست ؛
این لغزش همان آوای درونیِ هنگام صبح است ، هنگامیکه برای انجام فریضه ی صبح بپا میخیزیم ، در اوج شیرینیِرخت خواب و در جاذبه ی اعتیاد آور بالش ، صدایی دلخراش اما زیبا به ما میگوید تا طلوع آفتاب خیلی مانده ؛ وقت هست ، بخواب
و آن لحظه است که که نفس ما میخابد و دل امام زمانمان غمگین خواهد شد که باز نماز دیگری خواب ماند
آری هر مانعی که در زندگیمان ما از رسیدن به رستگاری که همان جنت الحسین(ع) است بازمیدارد ، خناس است
اعوذ برب الناس ، من شرّالوسواس الخنّاس
بار الها ؛ ما را از شر تمامی خناس های دنیا محفوظ گردان تا در رکاب تو به هدف نهایی که خشنودی خانم رقیه(س) است برسیم
آمین
نویسنده : علی خان احمد
گردان قرآنی شهید عباس کریمی
۲۷ بهمن ۹۲ ، ۰۰:۰۳

تحلیل واژه ناس

  •                                                                                  بسم الله رحمن الرحیم

    در سوره ناس برخلاف سوره فلق که به 1پناهگاه اشاره شده به 3 پناهگاه اشاره شده که هر کدام مستقل از یکدیگر هستند و هر کدام به طور جداگانه یک پناهگاه است.
     مخاطب عام این سوره، ناس(مردم) هستند و ناس از کلمه ی انس میاد به معنای نزدیک شدنه و در واقع رب ناس حیثیت اجتماعی هم معنا میدهد
    این سه پناهگاه برای مردم در 3 آیه پشت سر هم اومده که رب الناس(پناهگاه دسته جمعی)،ملک الناس(تسلط همه جانبه)،اله الناس(عبادت و پرستش) معنا میدن.
     طبع آدمی طوری است که وقتی شر سراغش میاد و جان او را تهدید میکند و وقتی نیروی دفع آن را در خود نمی بیند به کسی پناهنده می شود که نیروی دفع آن را داشته باشد.
    که در این حالت به 3 پناه پناهنده می شود ربی که مدبر امر او باشد،کسی که دارای سلطنت و قوت کافی باشد و االی که معبود واقعی باشد.   
                                                                                                                                                                              والسلام..
                                                                                                                                                              مهدی عبدی زاده          
                                                                                                                                                             
گردان قرآنی شهید عباس کریمی
۲۶ بهمن ۹۲ ، ۱۹:۵۴

وسواس خناس


با نام و یاد خداوند رحمان آغاز میکنیم تحلیل سوره مبارکه ناس...

در اطراف ما افرادی هستند که مانع پیشرفت ما هستند که خداوند از آن ها به اسم "خناس"یاد میکند.

انسان همیشه در معرض وسوسه‏ هاى شیطان است، و شیاطین جن و انس تلاش میکنند در قلب و روح او نفوذ کنند، هر قدر مقام انسان در علم بالاتر برود و موقعیت او در اجتماع بیشتر گردد، وسوسه‏ هاى شیاطین شدیدتر می‏شود، تا او را از راه حق منحرف سازند و با فساد درجه و رتبه او را از بین ببرند.
این سوره به پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله به عنوان یک  پیشوا و رهبر دستور میدهد که از شر همه وسوسه‏ گران به خدا پناه برد.
محتواى این سوره از جهتى شبیه سوره «فلق» است، هر دو به پناه بردن به خداوند بزرگ از شرور و آفات می‏باشد، با این تفاوت که در سوره فلق انواع مختلف شرور مطرح شده، ولى در این سوره فقط روى شرّ وسوسه‏ گران ناپیدا (وسواس خنّاس) تکیه شده است.

خناس نوعی حس درونی یا صدای مخفی است که باعث تزلزل انسان میشود و راه حل دوری از وسواس خناس انجام کار خیر بدون فوت وقت است.
در این سوره روى سه صفت از صفات بزرگ خداوند (ربوبیت و مالکیت و الوهیت) تکیه شده است که همه آنها ارتباط مستقیمى به تربیت انسان، و نجات او از چنگال وسوسه گران دارد.
البته در این سوره پناه بردن به خدا این نیست که انسان تنها با زبان این جمله را بگوید، بلکه باید با فکر و عقیده و عمل نیز خود را در پناه خدا قرار دهد، از راه هاى شیطانى، برنامه‏ هاى شیطانى، افکار و تبلیغات شیطانى، مجالس و محافل شیطانى، خود را کنار کشد، و در مسیر افکار و تبلیغات خدایی جاى دهد، و گرنه انسانى که عملا خود را در معرض طوفان آن وسوسه‏ ها قرار داده، تنها با خواندن این سوره و گفتن این الفاظ به جایى نمی‏رسد.
کار شیطان تزیین است و مخفى کردن باطل در لباسی از حق، و دروغ در لباسی از راست، و گناه در لباس عبادت، و گمراهى در لباس هدایت.
خلاصه هم خودشان مخفى هستند، و هم برنامه‏ هایشان پنهان است، و این هشدارى است به همه کسانی که راه حق را میپیمایند که منتظر نباشند شیاطین را در چهره و قیافه اصلى ببینند، آنها وسواس خناسند، و کارشان حقه و دروغ و نیرنگ و ریاکارى و ظاهر سازى و مخفى کردن حق.
جمله «من الجنة و الناس» هشدار می‏دهد که «وسواسان خناس» تنها در میان یک گروه و یک جماعت، و یک لباس نیستند، در میان جن و انس پراکنده ‏اند و در هر لباس و هر جماعتى پیدا می‏شوند، باید مراقب همه آنها باشیم و باید از شر همه آنها به خدا پناه ببریم.
دوستان ناباب، همنشینهاى منحرف، پیشوایان گمراه ظالم،نویسندگان و گویندگان فاسد،همه اینها و آنچه که جزو اینها نیست در مفهوم بزرگتری از «وسواس خناس» است که انسان باید از شرّ آنها به خدا پناه برد.
در حدیث پر معنى و تکان دهنده ‏اى از امام صادق علیه السّلام میخوانیم: «هنگامى که آیه و الذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم کسانى که وقتى کار بدى انجام دهند یا به خویشتن ستم کنند خدا را یاد مى‏ آورند و براى گناهانشان استغفار مى‏کنند» «1» نازل شد، ابلیس بالاى کوهى در مکّه رفت، و با صداى بلند فریاد کشید، و سران لشکرش را جمع کرد.
گفتند: اى آقاى ما! چه شده است که ما را فرا خواندى؟
گفت: این آیه نازل شده (آیه‏ اى که پشت مرا مى‏ لرزاند و مایه نجات انسان است) چه کسى می‏تواند با آن مقابله کند؟
یکى از شیاطین بزرگ گفت: من می‏توانم، نقشه‏ ام چنین است... ابلیس طرح او را نپسندید! دیگرى برخاست و طرح خود را ارائه داد باز هم نپذیرفت در اینجا «وسواس خنّاس» برخاست و گفت: من از عهده آن برمى‏ آیم.
ابلیس گفت: از چه راه؟
گفت: آنها را با وعده‏ ها و آرزوها سرگرم مى ‏کنم، تا آلوده گناه شوند، و هنگامى که گناه کردند توبه را از یادشان مى‏ برم! ابلیس گفت: تو مى ‏توانى از عهده این کار برآیى (نقشه‏ ات بسیار ماهرانه و عالى است) و این مأموریت را تا زمان قیامت به او سپرد».

از خداوند میخواهم که به ما قدرتی عطا کند که بتوانیم خناس را شناسایی کنیم.

و من الله توفیق


محمد مبین رستمی


__________________________________________________
 (1) سوره آل عمران آیه 135.

 
گردان قرآنی شهید عباس کریمی
۲۶ بهمن ۹۲ ، ۱۲:۵۲

خناس از گذشته تا امروز

بسم رب الشهدا والصدیقین

اللهم صلی علی فاطمه وابیها و بعلها وبنیها

 

آیا تاکنون برای شما پیش آمده که عواملی سرعت شما را برای رسیدن به حق کم کرده باشند ؟

احتمالا برای هر فردی اتفاق افتاده که در انجام کاری چه بسا که خیر هم باشد دچار تردید شده و آن را به زمان دیگری موکول کرده باشید اما در نهایت  دیر یا زود و با مدتی تاخیر آن کار را انجام می دهد و این دلیلی  ندارد بجز خناس .

مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ (سوره ناس آیه 4)

حالا این خناس چیست و چگونه باعث کند شدن حرکت ما به سوی حق می شود .

خناس الزاما نباید یک شخص باشد و ممکن یک عامل درونی (نفس) یا عواملی باشد که در طول روز و در زندگی روزمره و برای ادامه ی  حیات از آن بهره می گیریم به عنوان مثال  وقتی زمان نماز می شود با خود می گوییم اول غذا می خورم و بعد نماز می خوانم .در اینجا این غذا که باعث حیات ما می شود و در کل نقش مثبتی در زندگی ایفا می کند در این مورد به خصوص نقش خناس را ایفا می کند.

برای توضیح بیشتر حول این کلمه  به بررسی 2 موضوع اجتماعی  در 2 برحه زمانی مختلف  

می پردازیم .

سلیمان بن صرد خزاعی یکی از یاران رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و امیرالمومنین حضرت

علی (ع) و پس از آن بزرگواران  از یاران امام حسن (ع) و سیدالشهدا  امام حسین (ع) و به نوشته ی

مورخان  شخصی با فضیلت و با تقوا بود .

از این موارد می توان فهمید که سلیمان چه شخصیت بزرگی داشته و حتی امام علی (ع) زمانی که پس از جنگ صفین صورت سلیمان را غرق خون دید به وی فرمود : تو از جمله کسانی هستی که منتظر شهادت اند و عهد خود را دگرگون نمی کنند .

با این حال شخصی مانند سلیمان هم می تواند دچار تردید شود چرا که در جنگ جمل امیرالمومنین علی (ع) را به دلایل مختلف یاری نداد وبار دیگر در واقعه ی عاشورا برای یاری امام حسین ویارانش همت نگمارد و در نهایت در قیام توابین به درجه ی پر فیض شهادت نائل گردید در صورتیکه اگر در قیام عاشورا شرکت می کرد جزء شهدای روز عاشورا محسوب می شد و این نشان می دهد که تردید، شهادت سلیمان را به تعویق انداخت واین تردید دلیلی ندارد جز خناس .

اکنون از زاویه ای دیگر به موضوع می نگریم:

کشور ما تا حد زیادی به خواسته های خود در زمینه ی فناوری هسته ای رسید ولی به علت وجود خناس های داخلی وخارجی در رسیدن به هدف نهایی کمی دچار مشکل شد البته به حول قوه ی الهی چه حالا وچه در دوره های دیگر به این مهم خواهد رسید، انشاءالله .

با بیان این مثال ها به نفس موضوع پی بردیم به این که خناس روی هر فرد و جامعه ای می تواند تاثیر گذار باشد و با نگاه به سوره (ناس) نقش سرعت گیر بودن و کند کننده بودن خود را ایفا کند  این موضوع به گونه ای است که نه تنها در درون ما بلکه در فرد بزرگی چون سلیمان ابن صرد خزاعی نیزمی تواند رخنه کند .

انشاءالله که به یاری خدا و مهدی فاطمه (عج) خناس ها را بهتر بشناسیم واز آنها دوری کنیم .

                               

                                                                                         ((و من الله التوفیق))

نویسنده:همایون آقامیرزا

گردان قرآنی شهید عباس کریمی
۲۵ بهمن ۹۲ ، ۱۹:۱۴

صدور و وسوسه ی شیطان

بنام خدا    

صدور به معنای صادر کردن است و در قران در سوره ی ناس به مفهوم  وسوسه در هنگام انجام عمل است

یا  وسوسه شیطان در انجام کار خیر

این کلمه از ایه ی سوره ناس این درک را می رساند که در انجام کار خیر نباید صبر کرد تا شیطان انسان را وسوسه کند تا با عوض کردن کار خیر با کار شر کار خیر را از سر انسان بکند و لذت انی از گناه را به انسان بدهد

و در مورد این سوره ما نکته کلی داریم  دوری از شر و وسوسه شیطان انسان باداشتن ایمان وتقوا میتواند درمقابل شرو وسوسه ی اواسوده خاطر باشد و راه صدور را همواره باز نگه دارد      یا علی        

                                                                      

                                                                                                                     محمد علی پیرنیا



گردان قرآنی شهید عباس کریمی
۲۱ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۳۱

توصیف-تحلیل-سوره فلق

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد

مقدمه

تدبر به معنای توجه به عاقبت است و تدبر در قرآن به معنای  توجه به غرض هدایتی کلمات، آیات و سوره های قرآن از فهم تا عمل است.

عاقبت اندیشی     - عاقبت سنجی       -    عاقبت شناسی  -       عاقبت نگری     -    عاقبت گرایی

مقام معظم رهبری(مدظله العالی):

((قرآن دریایی ست عمیق، گسترده و پربار. انس با قرآن و تمسک به قرآن و عترت موجب رحمت الهی و شادابی حرکت اسلامی است.))

تحلیل

تقسم بندی سوره به این صورت است که آیه اول بخش اول سوره و باقی آیات در جواب آیه اول هستند که بخش دوم سوره محسوب میشود.

فلق به معنی تغیی از وضعیت قبل به وضعیت جدید. این تغییر میتواند به دو شکل صورت گیرد که به اختصار آنها را بررسی میکنیم:

تغییر  بد:

طبق آیه اول سوره فلق که خداوند به پیامبر(ص) میفرمایند: بگو پناه میبرم به پروردگار فلق((سپیده صبح)). چه زمانی یک تغییر ممکن است بد باشد؟ زمانی که پناهگاه ما از همه شرها کسی غیر از خدا باشد.

تغییر خوب:

بر خلاف تغییر بد میباشد که یعنی پناهگاه ما از اشرار خداوند یکتا باشد.

کشور ما ایران، به دو قسمت قبل از انقلاب و بعد از انقلاب تقسیم میشود، دوران قبل از انقلاب به زمانی تعلق داشت که پادشاهان به مردم ظلم و ستم میکردند و کشور ما نیاز به یک فلق داشت. حال باید کسی این فلق را صورت میداد که تکیه گاه و پشتیبانش کسی جزء خداوند نباشد و آن فرد کسی نبود جزء امام خمینی(ره). او با پناه بردن به پرورودگار فلق توانست رهبر یک ملت ظلم دیده شود و آن ملت را به اوج قدرت و شکوه برساند.

حال خداوند به پیامبر(ص) میفرمایند از همه شرها به من پناه ببر که این شرها عبارتند از:

-  خلق:

هرمخلوقی که خداوند آفریده است ابتدا پاک و روحش بی آلایش است، ولی توسط خود فرد است که برای اطرافیانش خیر و یا شر باشد که قرآن به ما تذکر داده که از شر چنین افرادی به خداوند پناه ببریم.

- غاسق:

به معنی ظلمتی که به محیط فرومی آید و بر آن مسلط میشود و ((وقب)) به معنی داخل شدن و تسلط است. غاسق همان گناهی است که گنهکار انجام میدهد و در ریشه و ذاتش فرو میرود که همان ((وقب)) میباشد، در این زمان است که به انسان لطمه میزند و خداوند به پیامبر(ص) میفرماید که از شر گناهی که بر تو تسلط یابد به خداوند پناه ببر.

- نفاثات:

به معنی دمندگان و در آیه 4 سوره فلق میخوانیم، از شر دمندگان در گره ها(عقد) به خداوند پناه ببر و از آنجا که نفاثات نشانه جمع مونث است، در بعضی تفاسیر به زنان جادوگر نسبت داده شده که در گره ها میدمند و از حل شدن این مشکل ها جلوگیری میکردند. 

- حسد:

فردی که حسادت میکند دارای کمبودهایی است که به جای آنکه نسبت به فردی حسادت کند باید این کمبودهایش را رفع کند. حسادت مقابل مودت و دوستی است و باعث میشود دوستی ها سست تر شود و فردی که مورد حسادت قرار میگیرد به نظر من کاری به جزء پناه بردن به خداوند پیدا نمیکند.

محتوای کلی سوره فلق این است که در این سوره به پیامبر(ص) دستور داده شده که از همه شرها به خداوند پناه برد.

غرض اصلی سوره همان واژه ((فلق)) است که باعث تغییر وضعیت یک فرد میشود.

و در آخر نکته طهارتی سوره همان ((ایمان به غیب)) است که وسیله پناه بردن به خداوند از تمامی شرها میباشد.

((و من الله التوفیق))

مبین رستمی

گردان قرآنی شهید عباس کریمی
۲۰ بهمن ۹۲ ، ۲۳:۴۳

نگاهی تحلیلی

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
اعوذ برب الفلق
زندگی ما، زندگی بس پیچیده و دشواری است که خود به تنهایی قادر به گذراندن آن نیستیم؛ باید کسی باشد تا مراقب ما باشد و دائم ما را نگاه کند. آری؛ درست است اختیار با ما است اما اگر سرانجام کارها نیز ثمره تصمیمات ما باشد دیگر دنیا، دنیا نخواهد ماند و نابود خواهد شد. لکن کسی هست آن بالا که نگاهش به ماست، هدایتمان میکند و عاقبت کار را رقم میزند؛ با نگاهش، با قدرتش، با حکمتش، با عدالتش و با مهربانی بی پایانش.
((زندگی دنیا را همچون غاری تاریک میپندارم که ما در آن سر در گمیم. در اوج ظلمت آن، حلقه بزرگی از آتش پنهان ما را احاطه کرده. آری؛ پنهان است چون دیده نمیشود ام تا قدم از قدمی برمیداریم از شدت حرارت سوزان آن میسوزیم و باز قدمی به عقب برمیگردیم تا از آن در امان باشیم. کسانی هم هستند که از نابودی ما شادمان میشوند؛ آنانند که مداما بنزینی بر این آتش میریزند تا بیشتر زبانه بکشد و ما راحت تر در گریبان آن گرفتار شویم. این آتش گمراهی را به همراه دارد، درست است به سمت اش میرویم میسوزیم اما اگر داخلش شویم به آن عادت میکنیم و آن لحظه است که در نقطه اوج گمراهی، پیدا میشویم و چه بد جایگاهی است گمراهی در تاریکی. دیگر مسیر را گم کرده ایم، دیگر امیدی هم به راه نجات نیست. اما هیچ گاه بر بالای سرمان نگاه نکردیم، آن بالا نوری پیداست. کورسوی نوری در تاریکی، چشم مان را در برمیگیرد این همان فلق است؛ تغییری بزرگ، امیدی به نجات و راه روشن. حال تصمیم با ماست که بمانیم و عاقبتمان را به تباهی بکشیم یا برویم بسوی نور، نوری که از سوی خداست و دنیای دیگری را برای ما روشن میکند. در آن سوی نور پیدا هستند انسانهایی که زیر پناهگاهی بزرگ مسیر پر پیچ و خم زندگی را با شادمانی و شادکامی میگذرانند، آن موقع است که خشمی عظیم وجودمان را میگیرد که چرا آنان در روشنایی میروند و من در آتش تاریکی دنیا میسوزم. این همان حسد است که ما را گرفته، و چه بد عملی است حسادت، که چنان آتش وجودمان را میگستراند که دیگر جزئی از آن آتش شده ایم و نجات از این ضلالت بزرگ دیگر میسر نیست.))
حال که ما در دوراهی تغییر مسیر زندگی مان به سمت فلق الهی رفتیم و زیر پناهگاه حضرتش، گذران عمر را تجربه مکنیم، پناه میبریم به صاحب این پناهگاه. پناه میبرم به خدا که هیچگاه من را در این غار که پر از پیچ و خم های مهیب است رها نکند که والله گمراه میشوم.
اعوذ برب الفلق
پناه میبرم به پروردگاری که ابتدا و انتهای هر آشکار و پنهانی است، پناه میبرم به خدا از شر این ضلالت بزرگ و تمام عواملی که من را به این تاریکی سوق میدهد. پناه میبرم به خدا تا رستگار شوم، در این مسیری که انتهای آن جهانی جاودانه خواهد بود.
خداوندا ما را در مسیر این زندگی دشوار یاری فرما و ما را از نعمت بودن در سیطره الهی خود محروم مگردان.
آمین.
نویسنده: علی خان احمد


گردان قرآنی شهید عباس کریمی