۲۰ بهمن ۹۲ ، ۲۳:۴۳
نگاهی تحلیلی
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
اعوذ برب الفلق
زندگی ما، زندگی بس پیچیده و دشواری است که خود به تنهایی قادر به گذراندن آن نیستیم؛ باید کسی باشد تا مراقب ما باشد و دائم ما را نگاه کند. آری؛ درست است اختیار با ما است اما اگر سرانجام کارها نیز ثمره تصمیمات ما باشد دیگر دنیا، دنیا نخواهد ماند و نابود خواهد شد. لکن کسی هست آن بالا که نگاهش به ماست، هدایتمان میکند و عاقبت کار را رقم میزند؛ با نگاهش، با قدرتش، با حکمتش، با عدالتش و با مهربانی بی پایانش.
اعوذ برب الفلق
زندگی ما، زندگی بس پیچیده و دشواری است که خود به تنهایی قادر به گذراندن آن نیستیم؛ باید کسی باشد تا مراقب ما باشد و دائم ما را نگاه کند. آری؛ درست است اختیار با ما است اما اگر سرانجام کارها نیز ثمره تصمیمات ما باشد دیگر دنیا، دنیا نخواهد ماند و نابود خواهد شد. لکن کسی هست آن بالا که نگاهش به ماست، هدایتمان میکند و عاقبت کار را رقم میزند؛ با نگاهش، با قدرتش، با حکمتش، با عدالتش و با مهربانی بی پایانش.
((زندگی دنیا را همچون غاری تاریک میپندارم که ما در آن سر در گمیم. در اوج ظلمت آن، حلقه بزرگی از آتش پنهان ما را احاطه کرده. آری؛ پنهان است چون دیده نمیشود ام تا قدم از قدمی برمیداریم از شدت حرارت سوزان آن میسوزیم و باز قدمی به عقب برمیگردیم تا از آن در امان باشیم. کسانی هم هستند که از نابودی ما شادمان میشوند؛ آنانند که مداما بنزینی بر این آتش میریزند تا بیشتر زبانه بکشد و ما راحت تر در گریبان آن گرفتار شویم. این آتش گمراهی را به همراه دارد، درست است به سمت اش میرویم میسوزیم اما اگر داخلش شویم به آن عادت میکنیم و آن لحظه است که در نقطه اوج گمراهی، پیدا میشویم و چه بد جایگاهی است گمراهی در تاریکی. دیگر مسیر را گم کرده ایم، دیگر امیدی هم به راه نجات نیست. اما هیچ گاه بر بالای سرمان نگاه نکردیم، آن بالا نوری پیداست. کورسوی نوری در تاریکی، چشم مان را در برمیگیرد این همان فلق است؛ تغییری بزرگ، امیدی به نجات و راه روشن. حال تصمیم با ماست که بمانیم و عاقبتمان را به تباهی بکشیم یا برویم بسوی نور، نوری که از سوی خداست و دنیای دیگری را برای ما روشن میکند. در آن سوی نور پیدا هستند انسانهایی که زیر پناهگاهی بزرگ مسیر پر پیچ و خم زندگی را با شادمانی و شادکامی میگذرانند، آن موقع است که خشمی عظیم وجودمان را میگیرد که چرا آنان در روشنایی میروند و من در آتش تاریکی دنیا میسوزم. این همان حسد است که ما را گرفته، و چه بد عملی است حسادت، که چنان آتش وجودمان را میگستراند که دیگر جزئی از آن آتش شده ایم و نجات از این ضلالت بزرگ دیگر میسر نیست.))
حال که ما در دوراهی تغییر مسیر زندگی مان به سمت فلق الهی رفتیم و زیر پناهگاه حضرتش، گذران عمر را تجربه مکنیم، پناه میبریم به صاحب این پناهگاه. پناه میبرم به خدا که هیچگاه من را در این غار که پر از پیچ و خم های مهیب است رها نکند که والله گمراه میشوم.
اعوذ برب الفلق
پناه میبرم به پروردگاری که ابتدا و انتهای هر آشکار و پنهانی است، پناه میبرم به خدا از شر این ضلالت بزرگ و تمام عواملی که من را به این تاریکی سوق میدهد. پناه میبرم به خدا تا رستگار شوم، در این مسیری که انتهای آن جهانی جاودانه خواهد بود.
خداوندا ما را در مسیر این زندگی دشوار یاری فرما و ما را از نعمت بودن در سیطره الهی خود محروم مگردان.
آمین.
نویسنده: علی خان احمد
خداوندا ما را در مسیر این زندگی دشوار یاری فرما و ما را از نعمت بودن در سیطره الهی خود محروم مگردان.
آمین.
نویسنده: علی خان احمد
۹۲/۱۱/۲۰
سلام
نقش فلق تو زندگی رو خوب بیان کردی، با ادبیاتش حال کردم، انشاالله هفته به هفته بهتر بشه.
خدا قوت