با نام و یاد خداوند رحمان آغاز میکنیم تحلیل سوره مبارکه ناس...
در اطراف ما افرادی هستند که مانع پیشرفت ما هستند که خداوند از آن ها به اسم "خناس"یاد میکند.
انسان
همیشه در معرض وسوسه هاى شیطان است، و شیاطین جن و انس تلاش میکنند در قلب
و روح او نفوذ کنند، هر قدر مقام انسان در علم بالاتر برود و موقعیت او در
اجتماع بیشتر گردد، وسوسه هاى شیاطین شدیدتر میشود، تا او را از راه حق
منحرف سازند و با فساد درجه و رتبه او را از بین ببرند.
این سوره به پیغمبر
اکرم صلّى اللّه علیه و آله به عنوان یک پیشوا و رهبر دستور میدهد
که از شر همه وسوسه گران به خدا پناه برد.
محتواى این سوره از جهتى
شبیه سوره «فلق» است، هر دو به پناه بردن به خداوند بزرگ از شرور و
آفات میباشد، با این تفاوت که در سوره فلق انواع مختلف شرور مطرح شده، ولى
در این سوره فقط روى شرّ وسوسه گران ناپیدا (وسواس خنّاس) تکیه شده است.
خناس نوعی حس درونی یا صدای مخفی است که باعث تزلزل انسان میشود و راه حل دوری از وسواس خناس انجام کار خیر بدون فوت وقت است.
در این سوره روى سه صفت از صفات بزرگ خداوند (ربوبیت و مالکیت و
الوهیت) تکیه شده است که همه آنها ارتباط مستقیمى به تربیت انسان، و نجات
او از چنگال وسوسه گران دارد.
البته در این سوره پناه بردن به خدا این نیست
که انسان تنها با زبان این جمله را بگوید، بلکه باید با فکر و عقیده و عمل
نیز خود را در پناه خدا قرار دهد، از راه هاى شیطانى، برنامه هاى شیطانى،
افکار و تبلیغات شیطانى، مجالس و محافل شیطانى، خود را کنار کشد، و در مسیر
افکار و تبلیغات خدایی جاى دهد، و گرنه انسانى که عملا خود را در معرض
طوفان آن وسوسه ها قرار داده، تنها با خواندن این سوره و گفتن این الفاظ به
جایى نمیرسد.
کار شیطان تزیین است و مخفى کردن باطل در لباسی از حق، و دروغ در لباسی از راست، و گناه در لباس عبادت، و گمراهى در لباس هدایت.
خلاصه
هم خودشان مخفى هستند، و هم برنامه هایشان پنهان است، و این هشدارى است به
همه کسانی که راه حق را میپیمایند که منتظر نباشند شیاطین را در چهره و قیافه اصلى
ببینند، آنها وسواس خناسند، و کارشان حقه و دروغ و نیرنگ و ریاکارى و ظاهر
سازى و مخفى کردن حق.
جمله «من الجنة و الناس» هشدار میدهد که «وسواسان
خناس» تنها در میان یک گروه و یک جماعت، و یک لباس نیستند، در
میان جن و انس پراکنده اند و در هر لباس و هر جماعتى پیدا میشوند، باید
مراقب همه آنها باشیم و باید از شر همه آنها به خدا پناه ببریم.
دوستان
ناباب، همنشینهاى منحرف، پیشوایان گمراه ظالم،نویسندگان و گویندگان فاسد،همه اینها و آنچه که جزو اینها نیست در مفهوم بزرگتری از «وسواس خناس» است که انسان باید از شرّ آنها به خدا پناه برد.
در
حدیث پر معنى و تکان دهنده اى از امام صادق علیه السّلام میخوانیم:
«هنگامى که آیه و الذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذکروا الله
فاستغفروا لذنوبهم کسانى که وقتى کار بدى انجام دهند یا به خویشتن ستم کنند
خدا را یاد مى آورند و براى گناهانشان استغفار مىکنند» «1» نازل شد،
ابلیس بالاى کوهى در مکّه رفت، و با صداى بلند فریاد کشید، و سران لشکرش را
جمع کرد.
گفتند: اى آقاى ما! چه شده است که ما را فرا خواندى؟
گفت: این آیه نازل شده (آیه اى که پشت مرا مى لرزاند و مایه نجات انسان است) چه کسى میتواند با آن مقابله کند؟
یکى
از شیاطین بزرگ گفت: من میتوانم، نقشه ام چنین است... ابلیس طرح او
را نپسندید! دیگرى برخاست و طرح خود را ارائه داد باز هم نپذیرفت در
اینجا «وسواس خنّاس» برخاست و گفت: من از عهده آن برمى آیم.
ابلیس گفت: از چه راه؟
گفت:
آنها را با وعده ها و آرزوها سرگرم مى کنم، تا آلوده گناه شوند، و هنگامى
که گناه کردند توبه را از یادشان مى برم! ابلیس گفت: تو مى توانى از عهده
این کار برآیى (نقشه ات بسیار ماهرانه و عالى است) و این مأموریت را تا زمان قیامت به او سپرد».
از خداوند میخواهم که به ما قدرتی عطا کند که بتوانیم خناس را شناسایی کنیم.
و من الله توفیق
محمد مبین رستمی
__________________________________________________
(1) سوره آل عمران آیه 135.
بسم رب الشهدا والصدیقین
اللهم صلی علی فاطمه وابیها و بعلها وبنیها
آیا تاکنون برای شما پیش آمده که عواملی سرعت شما را برای رسیدن به حق کم کرده باشند ؟
احتمالا برای هر فردی اتفاق افتاده که در انجام کاری چه بسا که خیر هم باشد دچار تردید شده و آن را به زمان دیگری موکول کرده باشید اما در نهایت دیر یا زود و با مدتی تاخیر آن کار را انجام می دهد و این دلیلی ندارد بجز خناس .
مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ (سوره ناس آیه 4)
حالا این خناس چیست و چگونه باعث کند شدن حرکت ما به سوی حق می شود .
خناس الزاما نباید یک شخص باشد و ممکن یک عامل درونی (نفس) یا عواملی باشد که در طول روز و در زندگی روزمره و برای ادامه ی حیات از آن بهره می گیریم به عنوان مثال وقتی زمان نماز می شود با خود می گوییم اول غذا می خورم و بعد نماز می خوانم .در اینجا این غذا که باعث حیات ما می شود و در کل نقش مثبتی در زندگی ایفا می کند در این مورد به خصوص نقش خناس را ایفا می کند.
برای توضیح بیشتر حول این کلمه به بررسی 2 موضوع اجتماعی در 2 برحه زمانی مختلف
می پردازیم .
سلیمان بن صرد خزاعی یکی از یاران رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و امیرالمومنین حضرت
علی (ع) و پس از آن بزرگواران از یاران امام حسن (ع) و سیدالشهدا امام حسین (ع) و به نوشته ی
مورخان شخصی با فضیلت و با تقوا بود .
از این موارد می توان فهمید که سلیمان چه شخصیت بزرگی داشته و حتی امام علی (ع) زمانی که پس از جنگ صفین صورت سلیمان را غرق خون دید به وی فرمود : تو از جمله کسانی هستی که منتظر شهادت اند و عهد خود را دگرگون نمی کنند .
با این حال شخصی مانند سلیمان هم می تواند دچار تردید شود چرا که در جنگ جمل امیرالمومنین علی (ع) را به دلایل مختلف یاری نداد وبار دیگر در واقعه ی عاشورا برای یاری امام حسین ویارانش همت نگمارد و در نهایت در قیام توابین به درجه ی پر فیض شهادت نائل گردید در صورتیکه اگر در قیام عاشورا شرکت می کرد جزء شهدای روز عاشورا محسوب می شد و این نشان می دهد که تردید، شهادت سلیمان را به تعویق انداخت واین تردید دلیلی ندارد جز خناس .
اکنون از زاویه ای دیگر به موضوع می نگریم:
کشور ما تا حد زیادی به خواسته های خود در زمینه ی فناوری هسته ای رسید ولی به علت وجود خناس های داخلی وخارجی در رسیدن به هدف نهایی کمی دچار مشکل شد البته به حول قوه ی الهی چه حالا وچه در دوره های دیگر به این مهم خواهد رسید، انشاءالله .
با بیان این مثال ها به نفس موضوع پی بردیم به این که خناس روی هر فرد و جامعه ای می تواند تاثیر گذار باشد و با نگاه به سوره (ناس) نقش سرعت گیر بودن و کند کننده بودن خود را ایفا کند این موضوع به گونه ای است که نه تنها در درون ما بلکه در فرد بزرگی چون سلیمان ابن صرد خزاعی نیزمی تواند رخنه کند .
انشاءالله که به یاری خدا و مهدی فاطمه (عج) خناس ها را بهتر بشناسیم واز آنها دوری کنیم .
((و من الله التوفیق))
نویسنده:همایون آقامیرزا
بنام خدا
صدور به معنای صادر کردن است و در قران در سوره ی ناس به مفهوم وسوسه در هنگام انجام عمل است
یا وسوسه شیطان در انجام کار خیر
این کلمه از ایه ی سوره ناس این درک را می رساند که در انجام کار خیر نباید صبر کرد تا شیطان انسان را وسوسه کند تا با عوض کردن کار خیر با کار شر کار خیر را از سر انسان بکند و لذت انی از گناه را به انسان بدهد
محمد علی پیرنیا
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد
مقدمه
تدبر به معنای توجه به عاقبت است و تدبر در قرآن به معنای توجه به غرض هدایتی کلمات، آیات و سوره های قرآن از فهم تا عمل است.
عاقبت اندیشی - عاقبت سنجی - عاقبت شناسی - عاقبت نگری - عاقبت گرایی
مقام معظم رهبری(مدظله العالی):
((قرآن دریایی ست عمیق، گسترده و پربار. انس با قرآن و تمسک به قرآن و عترت موجب رحمت الهی و شادابی حرکت اسلامی است.))
تحلیل
تقسم بندی سوره به این صورت است که آیه اول بخش اول سوره و باقی آیات در جواب آیه اول هستند که بخش دوم سوره محسوب میشود.
فلق به معنی تغیی از وضعیت قبل به وضعیت جدید. این تغییر میتواند به دو شکل صورت گیرد که به اختصار آنها را بررسی میکنیم:
تغییر بد:
طبق آیه اول سوره فلق که خداوند به پیامبر(ص) میفرمایند: بگو پناه میبرم به پروردگار فلق((سپیده صبح)). چه زمانی یک تغییر ممکن است بد باشد؟ زمانی که پناهگاه ما از همه شرها کسی غیر از خدا باشد.
تغییر خوب:
بر خلاف تغییر بد میباشد که یعنی پناهگاه ما از اشرار خداوند یکتا باشد.
کشور ما ایران، به دو قسمت قبل از انقلاب و بعد از انقلاب تقسیم میشود، دوران قبل از انقلاب به زمانی تعلق داشت که پادشاهان به مردم ظلم و ستم میکردند و کشور ما نیاز به یک فلق داشت. حال باید کسی این فلق را صورت میداد که تکیه گاه و پشتیبانش کسی جزء خداوند نباشد و آن فرد کسی نبود جزء امام خمینی(ره). او با پناه بردن به پرورودگار فلق توانست رهبر یک ملت ظلم دیده شود و آن ملت را به اوج قدرت و شکوه برساند.
حال خداوند به پیامبر(ص) میفرمایند از همه شرها به من پناه ببر که این شرها عبارتند از:
- خلق:
هرمخلوقی که خداوند آفریده است ابتدا پاک و روحش بی آلایش است، ولی توسط خود فرد است که برای اطرافیانش خیر و یا شر باشد که قرآن به ما تذکر داده که از شر چنین افرادی به خداوند پناه ببریم.
- غاسق:
به معنی ظلمتی که به محیط فرومی آید و بر آن مسلط میشود و ((وقب)) به معنی داخل شدن و تسلط است. غاسق همان گناهی است که گنهکار انجام میدهد و در ریشه و ذاتش فرو میرود که همان ((وقب)) میباشد، در این زمان است که به انسان لطمه میزند و خداوند به پیامبر(ص) میفرماید که از شر گناهی که بر تو تسلط یابد به خداوند پناه ببر.
- نفاثات:
به معنی دمندگان و در آیه 4 سوره فلق میخوانیم، از شر دمندگان در گره ها(عقد) به خداوند پناه ببر و از آنجا که نفاثات نشانه جمع مونث است، در بعضی تفاسیر به زنان جادوگر نسبت داده شده که در گره ها میدمند و از حل شدن این مشکل ها جلوگیری میکردند.
- حسد:
فردی که حسادت میکند دارای کمبودهایی است که به جای آنکه نسبت به فردی حسادت کند باید این کمبودهایش را رفع کند. حسادت مقابل مودت و دوستی است و باعث میشود دوستی ها سست تر شود و فردی که مورد حسادت قرار میگیرد به نظر من کاری به جزء پناه بردن به خداوند پیدا نمیکند.
محتوای کلی سوره فلق این است که در این سوره به پیامبر(ص) دستور داده شده که از همه شرها به خداوند پناه برد.
غرض اصلی سوره همان واژه ((فلق)) است که باعث تغییر وضعیت یک فرد میشود.
و در آخر نکته طهارتی سوره همان ((ایمان به غیب)) است که وسیله پناه بردن به خداوند از تمامی شرها میباشد.
((و من الله التوفیق))
مبین رستمی
بسم الله الرحمن الرحیم
قل اعوذ برب الفلق(1) من شر ما خلق(2) و من شر غاسق اذا وقب(3) و من شر النفاثات فی العقد(4) و من شر حاسد اذا حسد(5)
توضیح توصیفی:
هدف اصلی دراین سوره تعلیم استعاذه به رب الفلق است. بررسی تک تک واژه ها به فهم و رسیدن غرض سوره کمک می کند. نکته طهارتی اصلی در این سوره ایمان به غیب است و همچنین نکته های ریز طهارتی همچون پرهیز از حسد در سوره مطرح است. در این سوره آیه اول آیه اصلی و آیه های دیگر جواب آیه اول است.
آیه(1): غرض اصلی سوره را می توان در کلمه فلق بررسی کرد. معنی لغوی فلق سپیده صبح میباشد که در واقع بروز تغییر در زندگی انسان را نشان میدهد، که این تغییر هم میتواند خوب باشد و هم بد. در این سوره خداوند پناهگاه انسان را رب الفلق معرفی میکند. واژه رب به معنای کمال هر چیز است که در اصل ذات خداوند رب هر چیزی است.
آیه(2): خداوند در این سوره انسان را از چهار شر مطلع میکند، که اولین آن شر خلق است، اما نه به این معنی که خلق بد وجود دارد، بلکه این خود مخلوق است که باعث بد شدن خود میشود(مثل شیطان) و سوره ما را از شر و بدی هایی که ممکن است از جانب خلق به ما رسد خبر میدهد.
آیه(3): دومین شر واژه غاسق به معنای تاریکی میباشد. تاریکی میتواند به مثابه فضای گناه یا گرفتاری در زندگی باشد و واین تاریکی و شر زمانی در زندگی لطمه زننده است که مسلط بر زندگی شود و به تکرار منجر شود.
آیه(4): سومین شر کلمه نفاثات است و به معنای دمندگان در گره ها است که پس از اینکه تاریکی آیه قبل بر زندگی گسترانده میشود میتواند گره این موضوع کورتر هم بشود. در واقع دمندگان کسانی هستند که بر مشکلات دیگر افراد دامن میزنند و آرامش را از آنها سلب میکنند.
آیه(5): آخرین شر و بدترین آنها حسد میباشد که در واقع مکمل دیگر شرها میباشد. حسد یک حالت نفسانی سختی را در انسان ایجاد میکند که حتی شخص حسود هم از حسد ورزیدن لذتی نمیبرد و تنها آرامش را از خود و دیگران سلب میکند. حسد مقدمه ای بر کینه ورزیدن است و منفعت طلبی از آثار آن است. همچنین حسد انسان را از کار خیر بازمیدارد.
جمع بندی:
این سوره انسان را با تعلیم استعاذه به رب الفلق از شرهای موجود در سوره پناه میدهد. انسان در این سوره آموزش میبیند که چگونه در تصمیم گیری و ایجاد فلق در زندگی صراط مستقیم را انتخاب کند و با ایمان به غیب خود را به معبود خویش نزدیک کند و از اشرار خود را حفظ کند.
نوشته از برادران سورن رحیمی، همایون آقامیرزا، احمدرضا احمری، آمانج عزیزی میباشد.
و من الله التوفیق...
قهرود روستاییست از توابع کاشان، در این روستا
کشاورزی بود به نام احمد که او هم یک زن و یک دختر شیرخواره توی خانهاش داشت. زن
احمد بدزا بود، یعنی هر چه بچه دنیا میآورد سقط میشدند، این دختر کوچولو هم
خدایی سالم مانده بود. احمد از خدا پسر میخواست، از طرفی هم نمیخواست عیالش این
همه اذیت شود. نیت کرد و رفت کربلا، سال 1336 کربلا رفتن مثل امروز نبود، واقعا
خون میخواست؛ البته خون دل. دست پربرگشت. بچه بعدی سالم بود، پسر هم بود، تازه
بعد از آن، چهار تا بچه سالم دیگر هم به خانواده کربلایی احمد اضافه شد. اما پسر
اول چیز دیگری است؛ آن هم اگر چنین حکایتی داشته باشد:
کربلایی
احمد میگفت به حرم حضرت ابوالفضل دخیل بستم و زار زده بودم که یا قمر بنی هاشم من
سلامت بچههایم را از تو می خواهم. خلاصه اینکه کربلایی احمد این پسر اول را تحفه
حضرت عباس میدانست، برای همین هم اسمش را گذاشت عباس.